English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4600 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pitot pressure U فشار برخورد هوا که به منظور اندازه گیری سرعت هوا بکار میرود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
kelvin tube U لوله کلوین که جهت اندازه گیری عمق اب بکار میرود
caliper U نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
calliper U نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
orifice meter U روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
high tension measurement bridge U پل اندازه گیری فشار قوی
barometers U دستگاه اندازه گیری فشار هوا
oil pressure U دستگاه اندازه گیری فشار روغن
tonometer U دستگاه اندازه گیری فشار وکشش
barometer U دستگاه اندازه گیری فشار هوا
word U روش اندازه گیری سرعت چاپگر
worded U روش اندازه گیری سرعت چاپگر
static vent U روزنه اندازه گیری فشار ثابت هوا
dipsticks U میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
dipstick U میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
gauging station U ایستگاه اندازه گیری سرعت وعمق اب در کانال یا رودخانه
float gauging U اندازه گیری سرعت اب درانهار بوسیله جسم شناور
lips U واحد اندازه گیری سرعت برای کامپیوترهای نسل پنجم
gauging section U مقطعی از کانال یا رودخانه که عمق اب یا سرعت اب اندازه گیری میشود
kabal U قبال [نوعی واحد اندازه گیری در تبریز معادل هزار و چهارصد گره می باشد و جهت تعیین مقدار دستمزد بافنده بکار می رود.]
knot U نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
Moghat U مقات [نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
differential compression check U ازمایشی از وضعیت موتور که در ان مقدار نشتی رینگها وسوپاپها توسط اندازه گیری افت فشار در طرفین سوراخی با قطر معین تعیین میشود
variable ratio U گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
measuring converter U مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging U اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
apostrophe U که درموارد زیر بکار میرود
apostrophes U که درموارد زیر بکار میرود
studs U زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
fuller's earth U خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
lampron U چراغ فیتلهای که درچراغانی بکار میرود
lakh U سدهزار در شممردن روییه بکار میرود
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
wisha U برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
crosse U چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
bay leaf U برگ خشک برگبو که دراشپزی بکار میرود
fucus U رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
boring tubes U لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
bathometer U دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
blacktop U موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
baby siphon U سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
tachometer U اندازه گیر سرعت چرخش سرعت سنج
zahn cup U محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
typefaces U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typeface U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
flag stones U تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
inoculum U مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
gasogene U مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
aquaplane U قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
aniseed U تخم بادیان رومی که بصورت ادویه بکار میرود
nuggar U بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود
propety man U متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
baseboard U چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود
balbriggan U یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
property master U متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
hypodermic syringe U کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
m U مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
manrope U طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
poetaster is pejorative word U شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
thyratron U پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود
bow compass U نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
Molotov cocktails U بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
roller bandage U نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
windlass U ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
the smoking gun U شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود [قانون]
in flagrante delicto U شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود [قانون]
stop bath U ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
serinette U ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
windlasses U ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
Molotov cocktail U بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
mashy U نام یکی از چوگانهای اهنی که در بازی گلف بکار میرود
laniard U طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
analogues U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
distemper U ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود
hundreds and thousands U یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
toluene U مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
dry pack U مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
bock U یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
gluteus U یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
goggles U عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
chuck U جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucks U جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
splint U نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
chucked U جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
jelutong U ماده رزینی درخت شاهدانه ک ه بجای صمغ ادامس بکار میرود
bolstered U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
leno U یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
bolsters U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
bolster U کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
coffins U جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
langrage U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrel U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
land plaster U صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
vibrators U منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
monochord U الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
vibrator U منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
coffin U جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
langridge U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
collision rate U سرعت برخورد
rollpin U پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
hi U فریاد خوش امد مثل هالو وچطوری و همچنین بجای اهای بکار میرود
characters U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
nitrobenzene U ابگونهای که بوی روغن بادام تلخ میدهدو درساختن رنگهای جوهری بکار میرود
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter U وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
cellulose acetate U ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درابریشمهای مصنوعی فیلم لاک الکل و غیره بکار میرود
hyphen U برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
hyphens U برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
opalite U ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
gage U اندازه وسیله اندازه گیری
suck wheels U رکاب زدن پشت سر دوچرخه سوار دیگر به منظور کاستن از فشار هوا
amalgam U الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
carbon seal U وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
amalgams U الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
steeve U خفت کردن میلهای که نوک ان قلابی داردوبرای ازمایش محتویات عدل پنبه وامثال ان بکار میرود سیخک
game theory U این نظریه اغلب در تحلیل کردار انحصارچند جانبه بکار میرود واستراتژیهای مختلف را موردبررسی قرار میدهد
impingement U برخورد گازهای با سرعت زیاد به ساختمان هواپیما
jute U کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
puncuation U نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
to walk on eggshells <idiom> U در برخورد با فردی یا موقعیتی بیش از اندازه مراقب بودن
atmospheric braking U کند شدن سرعت حرکت یک جسم هنگام برخورد بااتمسفر
sonic boom U صدای برخورد هوا با جلوهواپیمای دارای سرعت مافوق صوت
sonic booms U صدای برخورد هوا با جلوهواپیمای دارای سرعت مافوق صوت
appliance computer U سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
anti blush tinner U ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
design stress resultant U تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
lobworm U بزرگ که درماهی گیری بکار میبرند
acrylic lacquer لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
moving iron instrument U دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
speed U اندازه سرعت
speeding U اندازه سرعت
speeds U اندازه سرعت
mips U اندازه سرعت پردازنده
acceleration lane U خط سرعت گیری
energy absorber U مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
blowing U خروج هوا با فشار و سرعت زیاد
commensurateness U اندازه گیری
measure U اندازه گیری
dimension U اندازه گیری
gauging U اندازه گیری
measurements U اندازه گیری
dimensions U اندازه گیری
gaging U اندازه گیری
measurement U اندازه گیری
module U اندازه گیری
measuring bridge U پل اندازه گیری
modules U اندازه گیری
metering U اندازه گیری
measurer U اندازه گیری
mensuration U اندازه گیری
measurment U اندازه گیری
gauging sheet U ورق اندازه گیری
gauging section U برش اندازه گیری
sound U اندازه گیری عمق اب
measuring U درخور اندازه گیری
compensating error U خطای اندازه گیری
gage U میزان اندازه گیری
measurable U قابل اندازه گیری
accuracy to gage U دقت اندازه گیری
unit of measurement U واحد اندازه گیری
gad U اندازه گیری طول
sounding U اندازه گیری عمق اب
absolute measurement U اندازه گیری مطلق
instrument U الات اندازه گیری
tape measures U مترمخصوص اندازه گیری
batching plant U مرکز اندازه گیری
bathymetry U اندازه گیری خصوصیات اب
resizing U اندازه گیری مجدد
depth measurement U اندازه گیری عمق
radar measurement U اندازه گیری رادار
dial bench gage U میز اندازه گیری
correlation measurement U اندازه گیری همبستگی
instrument autotransformer U ترانسفورماتور اندازه گیری
measuring transformer U ترانسفورماتور اندازه گیری
meters U وسیله اندازه گیری
direct measurement U اندازه گیری مستقیم
size stick U الت اندازه گیری پا
size stick U قالب اندازه گیری
instrument transformer U ترانسفورماتور اندازه گیری
precision U اندازه گیری دقیق
tape measure U مترمخصوص اندازه گیری
impedance bridge U پل اندازه گیری مقاومت
metres U وسیله اندازه گیری
frequency measurement U اندازه گیری فرکانس
forescale U اندازه گیری رنگ اب
font metric U اندازه گیری فونت
measuring sensitivity U حساسیت اندازه گیری
measuring relay U رله اندازه گیری
measuring method U طریقه اندازه گیری
measuring instrument U دستگاه اندازه گیری
measuring device U تجهیزات اندازه گیری
method of measurment U متد اندازه گیری
units of measurment U واحدهای اندازه گیری
measuring voltage U ولتاژ اندازه گیری
metrology U علم اندازه گیری
method of measurment U طریقه اندازه گیری
chain crew U متصدیان اندازه گیری
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1معنی لغت overfit
1What is the first name of your favorite uncle
1deformations is a concept that is gaining ground معنی این جمله
1tink and grow rich
1خوب بالای زیاد موضوعات صحبت کردیم
1gorse melatonin
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com